اعتماد(عذرمیخوام)

ساخت وبلاگ

اعتماد معقوله ی پیچیده و جالبیه.هممون شنیدیم که هرکسی قابل اعتماد نیست،اوایل برخوردبود. با ملت زود اعتماد نکنیم و ازاین دست چیزها.

البته که اعتماد درجاتی داره ودر کل من با درجه بندی همه چیز موافقم.و اگر درجه ی رابطه با درجه ی اعتماد باهم متناسب نباشن مشکلات عدیده ای به وجود میاد.

درجه ی رابطه درواقع لولیه که خودشما باتوجه به شناخت و تمایل و ازاین دست موارد تعیین میکنید.

قاعدتا دوست هرچی صمیمی تر ورابطه هرچی نزدیک تر،اعتماد هم بیشتر(همه ی اینا منوط به انتخاب فرد درست در رابطه اس). 

میگفتم،اعتماد،چیزیه که یکی دوروزه بدست نمیاد والبته منظور اعتماد در همه ی جنبه هاست.

یه وقتایی هست تو یه رابطه ی خیلی صمیمی وریشه دار و اوکی و خوب با یه فرد خیلی خوب و مناسب بعداز چندسال به اعتماد کامل میرسی،یا حداقل فکرمیکنی به اون درجه رسیدی.حتی به درجه ای که حاضری رمز اکانت های اینترنتیت رو بدی بهش،مثل امروز من.

"میم" میگفت برو اینستاگرام استوری یه بنده خداییو ببینیم با اکانتت. برنامه ی اینستاگرام رواز گوشیم پاک کرده بودم و برای اینکه نصب نکنم و دوباره پاک کنم و وقت و حجم نتم تلف نشه،یوزر و پسووردمو دادم که خودش از اکانتم استفاده کنه.چون چیز مخفی ای ازش نداشتم و فکرمیکردم اگر این مورد برای خودم پیش اومده بود و رمز اکانت کسی رو داشتم،مسلما کاری که قراربود رو میکردم و اکانت میبستم و صددرصد به جاهای دیگه کاری نداشتم و صدالبته طرف دایرکتش نمیرفتم حتی چت خودم باهاش.بااین تفکر و باشناختی که داشتم،رمزمو دادم. 

شب وقتی اومد گفت حالم بده،یچیزی از یکی دیدم که دیدم بهش عوض شد و ازمن اصرار که بگوچیشده و ازاون انکار که خیلی کاربدی کردم و بی شک میکشیم.و من بازهم بیخبر ازهمه جا فکرکردم مثل کارای قبلیشه و زیاد سرزنش ودعواش نخواهم کرد و "قول" دادم که ملایم باشم و دعواش نکنم(چندبار بخاطر کنجکاوی زیادش اینطرف و اونطرف دعواش کردم،شاید شدید.بخاطرخودش). و وقتی صفحه ی چتمو با دوست مشترکمون فرستاد و گفت رمز اینستاتو عوض کن،یخ کردم.بی اغراق امادگی اینو داشتم که از زندگیم حذفش کنم.بی اغراق اعتمادمو از دست دادم.

فقط گفتم میدونی کارت چقدر زشت بود؟حالش خوب نبود و من فقط دلداریش دادم درمورد چیزی که از دوست مشترکمون تو دایرکت من خونده بود...

"میم" اشتباه انتخاب نشده،این رابطه دوروزه هم نیست.5 ساله اس و3 سال و نیمه که داره نزدیک و نزدیکتر میشه و اعتماد من هم بیشتر ولی امشب آمادگی کنار گذاشتن همه ی اینارو داشتم و حتی هنوزم آمادگی کم کردن این رابطه رو دارم،همه ی اینا بخاطراینه که من رو اعتمادم حساسه.اعتماد یه آدم شوخی بردار نیست.بااعتماد آدما بازی نکنیم، به هیچ قیمت...

پ.ن:اینکه هربار از کنجکاوی زیادش یه اتفاق بدی میوفته و درس عبرت نمیگیره داره آزار دهنده میشه.

پ.ن:هیچوقت،هیچوقت رمزاتونو به کسی ندین،رمز یک چیز شخصیه،مثل مسواک...

پ.ن:هنوز سعی میکنم دوست خوب بمونم

پ.ن: اعتماد صددرصدی نکنیم...

نتایج آمده است......
ما را در سایت نتایج آمده است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m1humang بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 20:30